قصه ی ما تمام شد

اینقدر غرق عشق شده ای که حتی نمی دانی با خودت با من چه کرده ای

من را مقصر رفتنم می  دانی در حالیکه هیچکس توان ماندن توی چنین وضعی را ندارد

تو را حلال نمی کنم ... حلال نمی کنم . جون حتی باور نداری گناه کرده ای و حتی تلاش نکردی که برگردی

تو را حلال نمی کنم چون بارها و بارها دروغم گفتی و به خیانتت ادامه دادی

و من ساده هر بار باور کردم

دیگه نه توان مبارزه دارم و نه طاقت دیدن تباهی تورا ...

 

و قصه ما تمام شد

و این فصل سیاه  ... خدایا چه پاییز سرد و غمناکی است امسال

 


[ شنبه 24 مهر 1395 ] [ 19:59 ] [ نگار ]
[ ]

برزخ

برزخ يعني جايي بين ماندن و رفتن  برزخ بدترين حالتي است كه يك انسان تاب تحملش را ندارد

برزخ يعني حال الان من  پر از سوالهاي بي جواب از اينكه نمي داني چه به سرت امده و چه به سرت خواهدامد

برزخ يعني اينكه نداني به كدامين گناه اين بلا سرت امد

برزخ يعني اينكه نداني چرا هستي

برزخ يعني اينكه كسي رو كه باهمه وجودت مي پرستي از دست دادي

برزخ يعني اينكه كسي كه روزي ارامش وجودت بود حتي نميدونه كه با تو با خودش چه كرد

برزخ يعني من و حال من و كابوسهاي وحشتناك شبانه

برزخ يعني بدوني كه بايد دل بكني يعني بايد خداحافظي كني اما نمي توني .. چون عشقت اونقدرها هم ساده نبود

برزخ يعني تمام تلاش او رو مي بيني كه روز تولدت باز هم تورو خوشحال كنه مي بيني كه باز مشتاق گرفتن دستهاي توئه

اما ميدوني كه مجبوره خيلي چيزها رو ازت مخفي كنه

برزخ يعني اينكه بايد خوشحالي عشقت رو كنار كس ديگه ببيني و طوري رفتار كني انگار همه ي تقصير ها با توئه

برزخ يعني حتي نتوني گريه كني نتوني بري نتوني از دست طرفت ناراحت باشي انگار اين تويي كه مقصري

برزخ يعني يه بغض عجيب و دائمي      يعني دوستت دارم اما ميدونم اينقدر بد بودم كه تنهام گذاشتي


[ جمعه 2 مهر 1395 ] [ 17:35 ] [ نگار ]
[ ]